aero commander

مراحل تعمیر هواپیما

aero commander

مراحل تعمیر هواپیما

شروع کار

بسم الله الرحمن الرحیم

 روز اول :   پنجشنبه. 

 

امروز تمام کارهایی که قرار هست انجام بدیم روغن کاریی همه  پیچ های بدنه هواپیماست. البته من ساعت 12 کانون بودم ولی نه اقای زهیری و نه ملکی نیومدن.هفته بعد قرار هست که کتابای این هواپیما رو بگیریم و هواپیما رو جابجا کنیم  و یه جا برا موندن که به احتمال زیاد شبارم باید کار کنیم بگیریم.

امید وارم هر چه سریع تر اماده شه.

نا گفته هم نمونه که ما برا گرفتن این هواپیما نزدیک 6 ماه الاف شدیم این اواخر که دیگه پشیمون شده بودیم امضاء شد.فعلا که هرفی نمیمونه تا ببینیم بعد از کار چی میشه که باز میام و مینویسم.کار ما امروز ساعت 2:30 تمام شد و دقیقا همون کارایی انجام شد که گفتم.

روز دوم:  جمعه.   

                   

امروز بازم کار دیروز رو تکرار کردیم که شاید به نظرتون خنده دار بیاد ولی ما مجبوریم این کار رو انجام بدیم چون این هواپیما چند سال زیره برف و بارون خوابیده و ما برا باز کردن موتور و پیچهای اون قسمتهایی که میخوایم باید این کار رو انجام بدیم تا خدایی نکرده پیچها خورده نشن که اگه این اتفاق بیفته کارمون واقعا عقب میمونه و به عبارت دیگه الاف میشیم.

جالبه بدونیددیسک چرخ سمت چپ هواپیمااز جا در اومده و بارا جابجا کردنش اول باید اون رو تعمیر کنیم چون قرار شده تو نمایشگاه هوایی یه جا براش بگیریم و اگه خدا بخواد 2 روز دیگه هواپیما برا تعمیر ه چرخ جک اپ میشه بعدشم انتقالش میدیم جای اصلیش.

روز سوم: شنبه. 

 

امروز روز سوم هست ومن تو دانشگاهم در نتیجه نتونستم برم سر کار ولی به احتمال قوی اقای زهیری میرن نمایشگاه و بازم کار لوبریکیت رو ادامه میدن چون این کار اصلی ترین قسمت و مرحله کار ماست . همین طور هم هست چون من به اقای زهیری زنگ زدم و گفتن که امروز گریس با روغن موتور رو مخلوت کردم تا موندگاریه روغن روی قسمت های که لوبریکیت میشن بیشتر بشه و بهتر اون قسمت هارو نرم و ازاد کنه. اینم تمام کار هایی که امروز انجام شد البته همه زحمات رو اقای زهیری کشیدن منم بهشون واقعا خسته نباشید میگم.

روزچهارم:یکشنبه. 

 

امروز روزچهارم هست و داره برف سنگین میاد و رو هواپیما رو برف گرفته خیلی دوست داشتم برم رو هواپیما یکم کار کنم  البته این کارم کردم ولی به دلیل سردیه هوا و بارش برف نتونستم تحمل کنم . زود برگشتم کانون تو گرما تا اینارو بنویسم و تواینترنت چند تا کتاب داونلود کنم.

2 تا از همکلاسی های من(اقای عزیزی و خانوم کشاورز) تو دانشگاهم اومده بودم برا دیدن هواپیما که جاتون خالی یه برف بازیه خوبم زیرهواپیما  کردیم.

الان ساعت 3 هست منم نشستم منتظر اقای زهیری که بیاد ببینیم چیکار باید کرد.